جوان آنلاین: سارق سابقهداری که مدتی قبل در محله پیروزی تهران گردنبند زن سالخوردهای را به زور گرفته بود، پس از انتشار ویدئوی سرقتش در فضای مجازی با اقدام سریع مأموران خیلی زود به دام افتاد و صبح دیروز در محل حادثه، صحنه سرقت را بازسازی کرد. شاکی همسر جانباز ۷۰ درصدی است که در صحنه بازسازی سارق را بخشید و از او خواست به جای نان حرام با کار کردن لقمه حلال سر سفره خانوادهاش ببرد.
سرعت بازداشت سارق زن سالخورده از سوی مأموران مسبوق به سابقه است، اما سؤال این است؛ پلیس که قادر است به این سرعت متهمان را دستگیر کند و برای رسیدن به سزای عملشان تحویل مقامات قضایی دهد، چرا این سرعتعمل را فقط به سرقتهایی اختصاص میدهد که مالباختهها افراد سرشناسی مثل ورزشکاران، هنرمندان و سیاسیون هستند یا مربوط به سرقتهایی است که کلیپهای آن به سرعت در فضای مجازی منتشر و با واکنشهای زیادی روبهرو میشود؟! با وجود این، در دستگیری و مقابله با مجرمان به پلیس دستمریزاد میگوییم و انتظار داریم در انجام وظیفه تفاوتی بین مالباختهها قائل نشود.
چند روز قبل ویدئویی در فضای مجازی دست به دست شد که هر بینندهای با دیدن آن احساس شرم میکرد. دوربینهای مداربسته در منطقه پیروزی تصویر سارق موتورسواری را ضبط کرده بودند که از پیرزن عصا به دستی زورگیری کرد. در آن ویدئو، زن سالخورده عصا به دست به سختی از داخل خیابان وارد پیادهرو میشود و در ابتدای کوچه هم مرد موتورسواری که به نظر میرسد پیرزن را از قبل تحتنظر داشته و او را تعقیب کرده با موتورش دوری میزند و توقف میکند. مرد موتورسوار از موتورش پیاده میشود و در حالی که کاغذی از جیبش بیرون میآورد به سراغ پیرزن میرود. سارق موتورسوار سؤال کوتاهی از پیرزن میپرسد که بعد معلوم شد از او آدرسی پرسیده و پیرزن هم او را به مغازه املاکی راهنمایی میکند. ثانیههایی بعد در کمال ناباوری مرد جوان با یک دستش بازوی پیرزن را میگیرد و با دست دیگرش یقه پیرزن را میگیرد و گردنبند او را از گردنش میکشد. پیرزن تلاش میکند مانع سرقت شود، اما توانش را ندارد و خلوتی کوچه و خیابان هم به کمک سارق میآید. عصای سهپایه زن سالخورده از دستش میافتد و سارق بیرحم سوار بر موتور میشود و فرار میکند. صدای داد و فریاد زن سالخورده و چند قدمی هم که به دنبال سارق میرود راه به جایی نمیبرد.
احساس ناامنی
انتشار این ویدئو در فضای مجازی، موجی از نگرانی و نفرت را در بین مردم به وجود آورد و به احساس ناامنی شدید دامن زد. چطور در روز روشن مرد جوانی به زن سالخوردهای که در راه رفتن هم نیاز به کمک دارد حمله ور میشود و به زور گردنبند او را سرقت میکند.
انتشار ویدئوی سرقت، واکنشهای زیادی از سوی کاربران به دنبال داشت و همین موضوع باعث شد پلیس برای دستگیری متهم به صورت ویژه وارد عمل شود و در نهایت تیمی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی خیلی زود متهم را شناسایی کردند.
بازداشت
بررسیهای مأموران نشان داد متهم سارق سابقهداری است، اما پس از اینکه کلیپ سرقتش در فضای مجازی به سرعت منتشر شده محل زندگیاش را تغییر داده است. در حالی که متهم تلاش میکرد ردی از خود به جای نگذارد، مأموران پلیس رد او را در خانه یکی از دوستانش حوالی میدان شوش به دست آوردند و در اقدامی غافلگیرانه او را بازداشت کردند.
سارق به صحنه جرم آمد
صبح دیروز متهم دست از پا درازتر به صحنه جرم منتقل شد تا با بازسازی صحنه سرقت درس عبرتی برای سارقان و زورگیران باشد تا بدانند راهی برای فرار از دست پلیس ندارند.
ساعت ۱۰ صبح است و چند خودروی پلیس و تعداد زیادی خبرنگار و عکاس منتظرند خودروی حامل سارق از راه برسد. تعدادی شهروند و مالباختهای هم که فاطمه نام دارد، همراه پسرش در محل حضور دارند تا سارق گردنبندش را که ناجوانمردانه گردنبند او را در همین محل به زور گرفته بود، ملاقات کند.
سرانجام خودروی حامل سارق وارد خیابان میشود و چند قدم مانده به محل زورگیری توقف میکند. در خودرو باز میشود و مرد جوانی که لباس متهمان را به تن ندارد و معلوم است که پس از دستگیری به محل حادثه منتقل شده است از خودرو پیاده میشود. عکاسان و خبرنگاران گرداگرد او حضور دارند و از سارق درباره روز سرقت سؤال میکنند، اما سارق سرش را به نشانه سرافکندگی پایین انداخته است. یکی از صحنههای جالب بازسازی صحنه سرقت، صحبتهای مالباخته است که به سختی خودش را به سارق رساند و سارق بیرحم را مادر و پسرم صدا میزند. خبرنگاران وقتی از او خواستند با سارق صحبت کند، زن سالخورده به او گفت: «خودت دیدی پسرم که چطور به سمت من حمله کردی. من حتی نمیتوانستم از جوی آب عبور کنم.» متهم زورگیر در تمامی صحنههای بازسازی و بهخصوص زمانی که با مالباخته روبهرو شد، حرفی برای گفتن نداشت و فقط گفت: «شرمندهام»، اما خودش میدانست که شرمندگی فایدهای ندارد. متهم چند ثانیه زورگیری را به همان شیوه سرقت بازسازی کرد و به اداره پلیس بازگردانده شد تا پس از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست به سزای عملش برسد.
پیرزنها طعمه سارق موتورسوار
متهم مرد جوانی است که سه سابقه سرقت و زورگیری در پروندهاش ثبت شده، اما اینبار تصور نمیکرد به این زودی دستگیر شود.
چند سال داری؟
۴۲ سال.
متأهلی؟
بله، زن و دو بچه دارم.
چرا برای زن و بچهات نان حرام میبردی؟
عادت کرده بودم. واقعیتش وسوسه میشدم که دزدی کنم. البته مشکل اعصاب و روان هم دارم و دارو مصرف میکنم. گاهی پول دارو کم میآوردم و تصمیم میگرفتم دزدی کنم.
پس سابقهداری؟
بله، سه بار به اتهام سرقت و خفتگیری بازداشت شدهام.
به خاطر سرقتهای قبلیات چقدر زندان بودی؟
درست یادم نیست، اما یکبار شش ماه و یک بار هم یک سال زندان بودم. هر بار خانوادهام ردمال میکردند و از شاکیان رضایت میگرفتند و آزاد میشدم.
اما دوباره دست به سرقت میزدی؟
بله، آن روز پس از مدتی تصمیم گرفتم سرقت کنم، چون پول نیاز داشتم و آن روز هم تعادل نداشتم و اعصاب و روانم بههم ریخته بود، بنابراین درست نمیدانستم چکار کنم.
اما سرقت شما برنامهریزی شده بود؟
بله، به بهانه پرسیدن آدرس به زن سالخورده نزدیک شدم و گردنبندش را سرقت کردم.
از کجا خبر داشتی گردنبند دارد؟
او را تعقیب کرده بودم و دیدم که گردنبند طلا دارد، به همین خاطر تصمیم گرفتم به این شیوه گردنبندش را سرقت کنم.
آن روز به غیر از شاکی از چند نفر دیگر سرقت کردی؟
پس از سرقت از زن سالخورده در خیابان پیروزی شروع به دوردور کردم و در یکی از خیابانهای جنوبشرقی از دو زن سالخورده دیگر هم به همین شیوه سرقت کردم.
پس طعمههایت پیرزنها هستند؟
بله.
طلاهای سرقتی را فروختی؟
نه، در خانهام مخفی کرده بودم که پلیس کشف کرد.
چرا کار نمیکنی؟
در مغازه یکی از بستگان نزدیکم کار میکردم. روز ۲۵ دیماه امسال تصمیم گرفتم سرقت کنم و اشتباه کردم.
فکر میکردی به این زودی دستگیر شوی؟
نه.
بخشش مادرانه
فاطمه گنجیمرادی، زن سالخوردهای است که ۲۵ دیماه امسال سارق خشن گردنبند او را به زور از گردنش سرقت کرد، بهطوریکه در جریان آن دچار جراحاتی شد. زن مهربان در بازسازی صحنه سرقت وقتی با زورگیر روبهرو شد، او را پسرم خطاب و اعلام کرد سارق را بخشیده و از او شکایتی ندارد. وی درباره روز حادثه گفت: «من همسر جانباز ۷۰ درصد هستم و با وجود اینکه خودم هم بیمارم، چندین سال است که از همسرم نگهداری میکنم. آن روز از مطب دکتر به خانه برمیگشتم و با عصای سهپایهای که دارم به آرامی راه میرفتم. وقتی وارد پیادهرو شدم مرد موتورسواری با موتورسیکلتش دور من چرخی زد و موتورش را داخل کوچه نگه داشت. او پیاده شد، کاغذی در دست داشت و آدرس کوچهای را از من پرسید و من هم به او گفتم آدرس را از مغازه املاکی بپرسد. در همین لحظه با یک دستش کتفم را گرفت و با دست دیگرش دستش را از زیر روسریم به گردنم رساند و گردنبندم را کشید، بهطوریکه گردنم کبود شد.
بیاعتنایی
شاکی ادامه داد: «آنقدر شوکه شده بودم که قادر به صحبت کردن و کمکخواهی نبودم. اطراف را نگاهی کردم و فقط یک ماشین مشکی دیدم که رانندهاش توجهی نکرد و رفت. ۴۰ سال قبل شوهرم گردنبندم را برای ازدواجمان خریده بود و تصور میکنم بیش از ۱۵۰ میلیون تومان ارزش دارد و برای من بسیار باارزش بود، اما الان که با سارق روبهرو شدم و دیدم پشیمان است، تصمیم گرفتم او را ببخشم و شکایتم را پس بگیرم، چون خدا بخشنده است. سارق زن و بچه دارد و اظهار پشیمانی کرده و از خدا میخواهم که او را به راه راست برگرداند.»